تفسیر غزل حافظ / خدا چو صورتِ ابرویِ دلگشایِ تو بست
تاریخ انتشار: ۱۶ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۹۸۸۴۵
به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفتهایم تا هر روز تفسیری یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم. امروز ۱۶ مردادماه غزل شماره ۳۲ میپردازیم:
بیشتر بخوانید: فال حافظ/ سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمیخدا چو صورتِ ابرویِ دلگشایِ تو بست / گشاد کارِ من اندر کرشمه های تو بست
مرا و سروِ چمن را به خاک راه نشاند / زمانه تا قصبِ نرگس قبایِ تو بست
ز کارِ ما و دلِ غنچه صد گره بگشود / نسیمِ گَل چو دل اندر پیِ هوای تو بست
مرا به بندِ تو دورانِ چرخ راضی کرد / ولی چه سود که سررشته در رضایِ تو بست
چو نافه بر دلِ مسکینِ من گره مفکن / که عهد با سرِ زلفِ گره گشای تو بست
تو خود وصالِ دگر بودی ای نسیم وصال / خطا نگر که دل امید در وفایِ تو بست
ز دستِ جورِ تو گفتم ز شهر خواهم رفت / به خنده گفت که حافظ برو که پای تو بست
شرح و تفسیر غزل شماره ۳۲ دیوان حافظ شیرازیشرح و تفسیر بیت یکم
خدا چو صورتِ ابرویِ دلگشایِ تو بست / گشاد کارِ من اندر کرشمه های تو بست
حق تعالی که صورت ابروان دلگشای تو را بست .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شرح و تفسیر بیت دوم
مرا و سروِ چمن را به خاک راه نشاند / زمانه تا قصبِ نرگس قبایِ تو بست
زمانه از وقتی که بندِ قبای نرگس تو را بست مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند یعنی بی اختیار کرد و در حیرت گذاشت . خلاصه از وقتی که زمانه این کار را کرد . ما را چون مجانین خاک نشین کرد . یا خود آرام و قرار دل من و مرغ چمن را که مراد بلبل است سلب کرد . یعنی دیگر برای ما صبر و تحمل باقی نگذاشت از وقتی که این کار را کرد زیرا که طبق عادت آنها این نوع لباس به اهلش فوق العاده می زیبد و روی هر بیننده اثر می گذارد . [ نشاندن = به معنی کاشتن است که در این بیت در مورد سرو ، همین معنی را دارد ولی در مورد خودش «مرا» به معنی به خاک سیاه نشاندن است . نرگسین قبا = یک نوع لباس است ]
توضیحی در مورد قبای نرگسی: قریب چهل سال پیش ، از این نوع لباس تنِ یکی از بیگ زادگان گرجی دیدم در ارز روم ، از یکی از نوکرانش سوال کردم به این نوع لباس چه گویند ؟ گفت : به این قبای نرگسی گویند . قبای نرگسی، کمربند مخصوص به خود دارد که از داخل خود لباس رد می شود . تقریباََ مثل بندِ شلوارهای قدیم که از لیفۀ شلوار رد می شد ، و دو سر کمربند مذکور گاهی با گلابتون و گاهی با ابریشم تزیین می شود. به این کمربند «قصب» گویند و زینت قبای مذکور با این کمربند است . و دلیل این که این قبا را نرگس گفته اند این است که یقه آن کنگره ای بوده مانند دور گلبرگ های نرگس.
شرح و تفسیر بیت سوم
ز کارِ ما و دلِ غنچه صد گره بگشود / نسیمِ گَل چو دل اندر پیِ هوای تو بست
از کار ما و از دلِ غنچه صد گره گشوده شد از وقتی که نسیم ، دل به تو داد . یعنی نسیم در این دلبستگی به تو دو کار می کند . یکی این که از کوی جانان می وزد و این خود سبب گشایش و حل هر کار مشکل ما می شود . و دیگر این که ، گره دل غنچه را باز می کند و به صورت گل شکفته می شود . نقش غنچه به شکل گره است همین که نسیم آن را باز کرد ، گل شدنش لازم می آید . حاصل کلام این که ، از وقتی که نسیم گل علاقه به تو پیدا کرده و عاشقت گشته ، گاه و بیگاه گذرش از محل تو ضروی است . این است که از کار مشکل ما و از غنچه صد گره باز می شود . [ گره = در اینجا به معنی کار مشکل ]
شرح و تفسیر بیت چهارم
مرا به بندِ تو دورانِ چرخ راضی کرد / ولی چه سود که سررشته در رضایِ تو بست
دوران فلک مرا به بندگی و حبس تو راضی کرد . اما چه فایده که غایت امر و نهایت کار را به رضای تو بست . یعنی رضای فلک و رضای من فایده ندارد تا تو راضی نباشی . حاصل این که ، به بندگی و قید من، تو که راضی می شوی مراد حاصل می شود والّا رضایت من و چرخ اعتبار ندارد و اگر سرِ رشته یعنی اختیار در دست من بود هرگز رهایی از بندت را نمی خواستم . [ بند = در اینجا به معنی بندگی است. سررشته = اصطلاحاََ نهایت کار را گویند ]
شرح و تفسیر بیت پنجم
چو نافه بر دلِ مسکینِ من گره مفکن / که عهد با سرِ زلفِ گره گشای تو بست
به دل مسکین من چون نافه گره مزن . یعنی مرا چون نافه تنگدل و خونین جگر مکن . زیرا دلم با سرِ زلفِ گره گشایت عهد و پیمان بسته و قول و قرار گذاشته که دائم در قید و بند آن باشد . [ نافه = ناف مشک است چون در ابتدا به صورتِ گره بود از آن جهت گره گفته اند . گره مفکن = تنگدل مکن ]
شرح و تفسیر بیت ششم
تو خود وصالِ دگر بودی ای نسیم وصال / خطا نگر که دل امید در وفایِ تو بست
ای نسیمِ وصال، تو خود حیات و روح دیگری بوده ای . یعنی محبوبه و جانان کس دیگری بوده ای . دل ندانست که تو حیات افزا و صفا بخش غیر هستی . پس به وفای تو امید بست و طمع وصل تو را داشت. این خود خطای محض بوده است . [ حیات دگر = حیات و روح کس دیگر ]
شرح و تفسیر بیت هفتم
ز دستِ جورِ تو گفتم ز شهر خواهم رفت / به خنده گفت که حافظ برو که پای تو بست
به جانان گفتم که از دست جور و جفای تو از شهر خواهم رفت . جانان هم به خنده گفت : ای حافظ که پایت را بسته . راه بیفت و برو . یعنی نرفتن تو معلوم است پس بیهوده به من استغنا نفروش . تقریباََ این را می رساند که می گوید . « برو ببینم می توانی بروی »
کد خبر: 1192805 برچسبها فال حافظمنبع: ایسکانیوز
کلیدواژه: فال حافظ شرح و تفسیر بیت نوع لباس تو بست
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۹۸۸۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اردبیل| پای کلاس درس معلمانی که عشق را تفسیر میکنند
معلمی یعنی عشق، ایثار و از خودگذشتگی، سوختن برای ساختن آیندهای روشن؛ همچنانکه تمام معلمان این مرز و بوم با عشق در این مسیر سخت اما شیرین گام نهادهاند و با تمام توان در تربیت نسل آینده ساز برای ساختن ایرانی آبادتر تلاش میکنند.
به اشتراک بگذارید: https://tn.ai/3078696 درباره ما ارتباط با ما آرشیو اخبار ؛ جدیدترین اخبار لحظه به لحظه امروز پیوندها بازار پربینندهترین اخبار قیمت ارز و طلا لیگ ایران و جهان ما را دنبال کنید: RSS تلگرام اینستاگرام توییتر آپارات سروش آیگپ گپ بله روبیکا ایتا
All Content by Tasnim News Agency is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License.